خاطره
اگر یادتون باشه ظهر بعد از غذا با لیوان و شیشه مربا میرفتیم فلسک چای میگرفتیم بعد میومدیم رو تختای پایین مینشستیم و حرف میزدیم بعد بعضیا میخواستن رو تختشون بخوابن که نمیشد
بعضیا زیر ابری ه دشکشون سنجاق میزاشتن که خلاصه ....
الان میخام اعتراف کنم یکی از اونا من بودم
:-D
یه خاطره
سالی که تازه تخت دو طبقه آورده بودن من طبقه بالایی می خوابیدم بعد یه شب غلت خورده بودم از بالا به کمر افتادم لبه ی تخت پایینی که جفتمون بود و از اونجا با صورت افتادم رو زمین
بعد نصف شبی هی داشتم آخ و ناله میکردم بعد دیدم یه نفر دیگه هم افتاده داره ناله میکنه خوب که دقت کردم دیدم علی نیک پی بود
بعد فرداش گفت آره دیشب که افتادم دیدم تو خیلی ناجورتر افتادی و درد خودم یادم رفت و گرفتم خوابیدم
وولک من یه کسایی یادمه که فکرشم نمیتونی بکنی
مثل مهرداد پور رضا
یادش به خیر ماهشهر پشت پاساژ من و سیامک و بچه ها میرفتیم یه جا بود پاکوره و سمبوسه میفروخت
چه حالی میداد خوردنش
شهاب خودت رو اذیت نکن از این گوشیای چینی بخر سه کیلو چنجاه تومن
گوشیای چینی
همه چی هم دارن از رادیو اف ام گرفته تا لاستیک زاپاس موتور گازی
امیر جان سلام. من همه تنظیمات گوشی رو انجام دادم ولی هنوز موفق نشدم. به همین دلیل دارم زودتر راه می افتم برم راه آهن چون اونجا یه غرفه خدمات موبایل داره احتمالا گوشی باید آپگرید بشه؟ اگه شد که خدا رو شکر اگه نشد از طریق تماس تلفنی یا اس ام اس ازت خبر می گیرم. به امید دیدار . خدا حافظ
بچه ها کی یادشه صمد کی بود ؟
یه راننده اتوبوسی بود که فامیل امید بهزادی بود و بعضی وقتا میاوردمون اهواز
یادتونه ؟
آخ یاد آقای امیری استاد زیست شناسی افتادم
نمیدونم هنوز هستن یا فوت کرده ولی همیشه الگوی من بوده
واقعا حرف نداشت اگر زنده است خدا حفظشون کنه و اگر فوت کردن انشالله روحش در آرامش باشه واقعا مرد بود
سلام
وبسایت اصلی ما
www.daneshsara.org
انشالله یه چند روز دیگه روی قسمت نظرات هم کار میکنم
من یکی که این چند روزه پدرم در اومد با این دانش آموزای کلاسای دیگه
ولی یه ذره سرم خلوت بشه اعصابم راحت بشه شروع به نوشتن میکنم
شما هم وقت بیکاری توی یک فایل نوشتاری خاطراتتون رو بنویسید توی کامپیوترتون باشه تا بعد
گرگر کسی پیاده نمیشه ؟ بریم سربندر
مخلصیم
جامپی
سلام سایت اصلی
www.daneshsara.org
بقیه وبسایت ها فعلا معلق هستند میخام تمرکز روی همین آدرس باشه که گفتم
خاطرات رو هم داخل یه فایل نوشتنی بنویسید بعد من میگم چکار کنید خیلی هم راحت و سریع هست
برای همه یه فایل ساختم که استفاده کنن
اس ام اس دیشبی واسه عکسی بود که کارت شناسایی سال اول دانشسرا بود
یادتون هست شبا پتو بر میداشتیم پشت در کمین میکردیم هر کی میومد مینداختیم روش ؟ یادش به خیر
نون میزاشتیم روی بخاری شبا چه حالی میکردیمبا همون یه تیکه نون
توی حیاط مینشستیم یه گوشه رادیو گوش میدادیم بعد قاسمی یا آتش پرور میومد و رادیو رو قایم میکردیو
یادتون هست ابول یه کلید به یه بند آویزون کرده بود نامرد وقتی میزد تادوروز جاش درد می کرد ابول ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل حالا دیگه نمی تونه بزنه
بچه ها سلام. چه اسمهایی رو یادشه این امیر؟باور کن کلا اسمها رو فراموش کردم وقتی اسمها رو می خونم تازه یادم میاد بعضی ها رو هم که اصلا یادم نمی یاد. عمو ممد مخلصیم
والله ما که دستمال رو قاب نکشیده هم به یادشونیم
خب دیگه گله ای از کسی نباید داشت
درک میکنیم شاید واقعا نمیتونه بیاد
ولی اگر میاد میخونه و میره بدونه که اگر مشکلی داره و کاری از دستمون بر بیاد ما همونیم که بودیم و میتونه رو رفاقت و برادریمون حساب کنه
مخلصیم
جامپی کوچولو
یادی کنیم از دوستانی که در دسترس نیستند
منصور گشاده رو محمد مراد زمانپور هادی خالدی علیرضا حمید مهدی کناوی محمد امین فخری الیاس صفاییان علی صباح محمد اگدر نژاد علی عبیداوی زیدونی بحرکانی احمد نانوا زاده صابر زاده ماکان گودرزی محمود دهقان محمد درویشی بابک کوچکان زاده فرهاد حسنوند سید جعفر عزیزان مرتضوی علی ناصری علیرضا ناصری کریم انصاری محمد درویشی
سلام ممد جان
آقا انگار فراموش کردی که رابطه دو طرفه هست هر چقدر بچه ها خوشحال هستن من چند برابر خوشحالم
تا چند مدت پیش گرفتاری فکری داشتم ولی از وقتی بچه ها رو پیدا کردیم به کل روحیه گرفتم از همه ممنونم به خاطر همکاریشون واقعا از ته دل میگم نه که تعارفی کرده باشم
شماره عباس رو علی نیک پی داره اگه داد چشم برات میفرستم
یا خودت ازش بگیر عزیزم
مخلصیم
جامپی کوچولو
سلام من نوکر تمامی بچه ها هستم
میدونم مشکل از من بود و از بچه ها سراغی نگرفتم توی این مدت ولی الان خیلی خوشحالم که دوباره میبینمتون
در ضمن من فقط وبسایت رو راه انداختم ولی اصل کار رو شما دوستان انجام دادید اول ممنون از شهاب و سعید به خاطر دلگرمی که دادند و دوم یه تشکر ویژه از محمد داربر به خاطر تلفن هایی که در اختیارم گذاشت تا خبر رسونی کنیم
هنوز هم خیلی از بچه ها هستند که یا آدرس رو نمیدونن یا مایل به ارتباط نیستند
همچنان منتظرشون هستیم انشالله هر جا که هستند خدا پشت و پناهشون باشه ولی یه سر به وبسایت بزنن یه پیغام بگذارن تا از حالشون با خبر بشیم
شماره تماستون رو هم اگر خواستید توی وبسایت ذکر کنید و اگر هم نخواستید به من لطف کنید تا به دوستان دیگه اس ام اس کنم
دوستانی هم که از اس ام اس های من شاکی هستند لطف کنن به من اطلاع بدن تا شماره شون رو از لیست پیام رسانی حذف کنم
مخلص همگی
جامپی کوچولو
سلام عزیزان بابا تا حالا کجا بودید رضا جان امامی و دوست عزیز گلم هادی جان نبوی و تاج سرم علی آقای نیک پی چقدر امشب خوشحالم. امیر جان واقعا ترکوندی دمت گرم. اصلا باورم نمی شه از سال74 تا الان 17 سال بی خبری و یکدفعه... همه چیز مثل رویا می مونه صورت تک تکتون رو می بوسم و اشاره های کوتاهی که به خاطرات گذشته می کنیدهمه چیز دوباره در ذهن جرقه می زنه و یادآوری می شه. امیدارم در این سالهای باقیمانده عمر دیگه از هم بی خبر نمونیم و قدر دوستیهامون رو بیشتر بدونیم . جوانی تکرار شدنی نیست ولی خاطراتش تو ذهن جاودانه می شه. به امید دیدار هر چه زودتر
هله هله ولک رضا امامییییییییییی
یه بوس بده بینوم بچه آبادان
بابا دمت گرم ما رو هم تحویل بگیر ای جووونم
ما که 09168037344
عزیز چه میکنه ؟ وزیری چیزی نشدید که پارتی ما بشید ؟
سلام بچه ها چطورید با دیدن عکسها من واقعا شوکه شدم شاید منو یادنون نیاد من رضا امامی هستم از آبادان با عزیز کاردان و بقسه بچه ها شهاب کجایی خوبی . امیر جامعی تو چطوری از علی صباح چه خبر اینقدر خاطره و حرف دارم که نمیدونم چی بگم لطفا با من هم در تماس باشید . با تشکر از محمد رضا داربر برای معرفی سایت
یادش به خیر ایستگاه سربندر چه حالی داشتیم جمعه ها با قطار شب میرسیدیم با وانت و مینی بوس میرفتیم ماهشهر بعد شام چی بود؟ پرچم
تازه پنیرش هم که پنیر نبود لا مصب هی روزگار شبا دمپایی بازی پرت میکردیم توی پنکه نصیب رکی که شد حتما قسمتش بوده یه بار هم قاسمی رو زدیم فکر کردیم غلام درویشیه ملعبه
سلام هادی جان دمت گرم ما مخلصیم . تاج سری عزیزم هادی جون من اگه محمد مراد زمانپور رو پیدا میکنی شماره منو بهش بده دلم براش تنگ شده در ضمن ساعت خاموشیه سر و صدا کنی میفرستمت سر پرستی مخلصیم جامپی کوچولو
salam bacheha.az vaghti amir be man zang zad va goft in sayto dorost karde,ghalbam be tapesh oftad.ertbate mojadad ba dostane khobi k bashon zendegi kardi,va hezaran khatere azashon dari ,mesle ye shok mimone.va man emroz be mani vaghei shoke shodam.hamatono dost darammmmmmmmmmm(shahab,amir ,saeid,mamad.......)
سلام. دوستان عزیز با توجه باینکه از روز سه شنبه پنجم اردیبهشت تا جمعه هشتم اردیبهشت انشاالله نایب الزیاره شما خدمت آقا امام رضا هستم احتمالا در این چهار روز اینترنت در دسترس ندارم. لذا پس از مراجعت پیامهای شما رو می خونم امیدوارم تا روز شنبه که برگردم عده زیادی از دوستان به سایت مراجعه کرده باشند. امیر جان قرار بود امشب تو سایت تغییرات بدی ولی ظاهرا زودتر شروع کردی.
بچه ها سلام. خیلی جالبه صبح به علی نیک پی زنگ زدم که بیاد تو سایت بنده خدا کلی هم خوشحال شد ولی یادم رفت شماره موبایلم رو بهش بدم. البته من شمارش رو دارم ولی اون شماره من رو نداره. چه حالی میده
سلام یه چیزی یادم اومد که بچه ها میخوندن :
دانشسرا درس میخونم خدمت دوران میکنم
بکنم یا نکنم بیکار میمونم قدر خونه ی بابامو حالا میدونم
غذای هر روزمون نون و پنیر و عدس ه
بخورم یا نخورم
گرسنه میمونم قدر آش ه نه نمو حالا میدونم
حقوق هر ماهمون سه هزار و صد تومن ه
بگیرم یا نگیرم
بی پول میمونم
قدر جیب بابا رو حالا میدونم
یادش به خیر وقت حقوق میرفتیم بانک ملی ماهشهر با سه هزار تومن چه حالی میکردیم
میرفتیم اون دوتا پاساژ ماهشهر صنعتی پشت ویترین به والکمن و ضبط صوت و اینا با حسرت نگاه میکردیم
یاد شعر یار دبستانی من با منو همراه منی که هر روز سرپرست پشت بلندگو میگذاشت به خیر
سلام به بچه ها
آقا یه تشکر ویژه از ممد داربر به خاطر همکاریش
شماره چند تا از دوستان رو فرستاد که براشون اس ام اس دعوت نامه فرستادم
اگر دوستان اومدن و مایل بودن شماره شون رو در اختیارتون میگزارم و اگرم خواست سکرت باشه که بازم مشکلی نیست قدمشون رو چشم
بازم ممنون از شهاب و داربر و سعید موحد واسه فعالیت و همکاری
مرسی
مخلصیم
جامپی کوچولو
سلام
آقا به بچه های ددنشسرایی شهرهای دیگه هم خبر بدید بیان پیش ما من خودم وبلاگ و وبسایت براشون تهیه میکنم اگر هم خواستن خودم آموزششون میدم
حیف واقعا توی این سالهای گذشته قشر دانشسرایی که خود سیستم انقدر بودجه داده و انقدر هزینه کرده برای آموزش بعد حالا شدیم قشر مظلوم آموزش و پرورش
هر ارگان و سازمانی رو ببینی یه وبسایت داره ما نداشته باشیم؟
انشالله وبسایتمون رسمی بشه با مجوز آموزش و پرورش که محل پاسخگویی و رفع مشکل بچه ها باشه در کنارش هم این چند تا وبسایت رو دست بگیریم و با هم در ارتباط باشیم
:))
آره واقعا دنیایی بود من یادمه سحری برنج و ترشی میداد آخ این معده من از همون وقت داغونه
یادش به خیر یه شب ماه رمضون نگهبان شب بودم , قبل از من یادم نیست کی بود که اومد نیم ساعت زود بیدارم کرد خودش رفت خوابید منم تنهایی موندم بعد از من نوبت ممد خجسته بود هر چی خواستم بیدارش کنم بیدار نشد منم حوصله ام سر رفت ساعت نماز خونه و ساعت خودم رو بردم جلو و رفتم همه رو بیدار کردم و آخر سر رفتم سرپرستی و آتش پرور رو بیدار کردم همه خوابالو رفتن آشپز خونه دیدن آشپز هنوز خوابه
اون شب خیلی حال کردم
بچه هاماه رمضان یادتون هست سحری چه حالی می داد خورشت سبزی , ته دیگ اضافه و...راستی یکی از بچه ها هرروز سحر می رفت حموم میدونیت کی بود. یک بود که ته دیگ اضافه می گرفت که اسمش روهم گذاشته بودیم فلانی ته دیگ اضافه .
سلام
من از سیامک سعیدی شنیده بودم
راستی یه مدت پیش ممد ایگدر نژاد رو دیدم یاد گذشته ها افتادم , بعضی ها رو که کلا از یاد بردیم
مثل علی عبیداوی صادق جلالی و بقیه
دوست دارم علیرضا حمید و هادی خالدی و فخری و مهدی رو ببینم نمیدونم غلام درویشی کجاست ملعبه
مگر سعید موحد خبرشون کنه ببینیمشون
خاطره اگر یادتون باشه ظهر بعد از غذا با لیوان و شیشه مربا میرفتیم فلسک چای میگرفتیم بعد میومدیم رو تختای پایین مینشستیم و حرف میزدیم بعد بعضیا میخواستن رو تختشون بخوابن که نمیشد بعضیا زیر ابری ه دشکشون سنجاق میزاشتن که خلاصه .... الان میخام اعتراف کنم یکی از اونا من بودم :-D
یه خاطره سالی که تازه تخت دو طبقه آورده بودن من طبقه بالایی می خوابیدم بعد یه شب غلت خورده بودم از بالا به کمر افتادم لبه ی تخت پایینی که جفتمون بود و از اونجا با صورت افتادم رو زمین بعد نصف شبی هی داشتم آخ و ناله میکردم بعد دیدم یه نفر دیگه هم افتاده داره ناله میکنه خوب که دقت کردم دیدم علی نیک پی بود بعد فرداش گفت آره دیشب که افتادم دیدم تو خیلی ناجورتر افتادی و درد خودم یادم رفت و گرفتم خوابیدم
وولک من یه کسایی یادمه که فکرشم نمیتونی بکنی مثل مهرداد پور رضا یادش به خیر ماهشهر پشت پاساژ من و سیامک و بچه ها میرفتیم یه جا بود پاکوره و سمبوسه میفروخت چه حالی میداد خوردنش شهاب خودت رو اذیت نکن از این گوشیای چینی بخر سه کیلو چنجاه تومن گوشیای چینی همه چی هم دارن از رادیو اف ام گرفته تا لاستیک زاپاس موتور گازی
امیر جان سلام. من همه تنظیمات گوشی رو انجام دادم ولی هنوز موفق نشدم. به همین دلیل دارم زودتر راه می افتم برم راه آهن چون اونجا یه غرفه خدمات موبایل داره احتمالا گوشی باید آپگرید بشه؟ اگه شد که خدا رو شکر اگه نشد از طریق تماس تلفنی یا اس ام اس ازت خبر می گیرم. به امید دیدار .
خدا حافظ
امیر جان صمد رو خوب اومدی کلا یادم رفته بود. با آقای امیری هم الان یه جورایی همکارم ولی نمی گم چه جورایی؟
بچه ها کی یادشه صمد کی بود ؟ یه راننده اتوبوسی بود که فامیل امید بهزادی بود و بعضی وقتا میاوردمون اهواز یادتونه ؟ آخ یاد آقای امیری استاد زیست شناسی افتادم نمیدونم هنوز هستن یا فوت کرده ولی همیشه الگوی من بوده واقعا حرف نداشت اگر زنده است خدا حفظشون کنه و اگر فوت کردن انشالله روحش در آرامش باشه واقعا مرد بود
چیییییییییییک بچون کجان ؟
سلام وبسایت اصلی ما www.daneshsara.org انشالله یه چند روز دیگه روی قسمت نظرات هم کار میکنم من یکی که این چند روزه پدرم در اومد با این دانش آموزای کلاسای دیگه ولی یه ذره سرم خلوت بشه اعصابم راحت بشه شروع به نوشتن میکنم شما هم وقت بیکاری توی یک فایل نوشتاری خاطراتتون رو بنویسید توی کامپیوترتون باشه تا بعد گرگر کسی پیاده نمیشه ؟ بریم سربندر مخلصیم جامپی
بچه هاحمید هم تاپشت در وب اومده ولی بلد نیست کجا بیادامیر در رو باز کن براش بیاد تو
شهاب یادته بعدازظهرها من وتو و علی می رفتیم بازار
اون توالت عمومی یادته مونده یا نه
سلام سایت اصلی www.daneshsara.org بقیه وبسایت ها فعلا معلق هستند میخام تمرکز روی همین آدرس باشه که گفتم خاطرات رو هم داخل یه فایل نوشتنی بنویسید بعد من میگم چکار کنید خیلی هم راحت و سریع هست برای همه یه فایل ساختم که استفاده کنن اس ام اس دیشبی واسه عکسی بود که کارت شناسایی سال اول دانشسرا بود یادتون هست شبا پتو بر میداشتیم پشت در کمین میکردیم هر کی میومد مینداختیم روش ؟ یادش به خیر نون میزاشتیم روی بخاری شبا چه حالی میکردیمبا همون یه تیکه نون توی حیاط مینشستیم یه گوشه رادیو گوش میدادیم بعد قاسمی یا آتش پرور میومد و رادیو رو قایم میکردیو
سلام. ممد جان صفحه خاطرات خالی نیست فقط وقتی می خوای وارد وبسایت بشی چند تا آدرس برای ورود میده از طریق یکی دیگه از سایتها وارد بشی می بینی.
بابا امیر صفحه خاطرات خالیه
با اون چراغ قوه ات برو زیر پتو صفحه خاطراتو پر کن
من که تواین صفحه چیزی ندیدم
یادتون هست ابول یه کلید به یه بند آویزون کرده بود نامرد وقتی میزد تادوروز جاش درد می کرد
ابول ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل حالا دیگه نمی تونه بزنه
سلام
قسمت خاطرات رو ببینید
کسایی که این رو ندارند حسرت میخورند
http://daneshsara.org/pages/khaterat/
خب دیگه بالاخره یه موقتی با ما بودن دیگه باید یادی کنیم از دوستان حالا منتظریم ببینیم کدوم یکی از بچه ها میاد یادی کنه از ما
بچه ها سلام. چه اسمهایی رو یادشه این امیر؟باور کن کلا اسمها رو فراموش کردم وقتی اسمها رو می خونم تازه یادم میاد بعضی ها رو هم که اصلا یادم نمی یاد. عمو ممد مخلصیم
والله ما که دستمال رو قاب نکشیده هم به یادشونیم خب دیگه گله ای از کسی نباید داشت درک میکنیم شاید واقعا نمیتونه بیاد ولی اگر میاد میخونه و میره بدونه که اگر مشکلی داره و کاری از دستمون بر بیاد ما همونیم که بودیم و میتونه رو رفاقت و برادریمون حساب کنه مخلصیم جامپی کوچولو
فدای رفیقی که رو طاقچه دلش گاهی قاب شکسته ماروهم یه دستمالی میکشه
به سیامک گفتم بهونه کاری اورد
احمدنانوازاده کارمند بانک دراهوازاست
محمدصابرزاده دریک شرکت خصوصی کارمی کند
یادی کنیم از دوستانی که در دسترس نیستند منصور گشاده رو محمد مراد زمانپور هادی خالدی علیرضا حمید مهدی کناوی محمد امین فخری الیاس صفاییان علی صباح محمد اگدر نژاد علی عبیداوی زیدونی بحرکانی احمد نانوا زاده صابر زاده ماکان گودرزی محمود دهقان محمد درویشی بابک کوچکان زاده فرهاد حسنوند سید جعفر عزیزان مرتضوی علی ناصری علیرضا ناصری کریم انصاری محمد درویشی
سلام ممد جان آقا انگار فراموش کردی که رابطه دو طرفه هست هر چقدر بچه ها خوشحال هستن من چند برابر خوشحالم تا چند مدت پیش گرفتاری فکری داشتم ولی از وقتی بچه ها رو پیدا کردیم به کل روحیه گرفتم از همه ممنونم به خاطر همکاریشون واقعا از ته دل میگم نه که تعارفی کرده باشم شماره عباس رو علی نیک پی داره اگه داد چشم برات میفرستم یا خودت ازش بگیر عزیزم مخلصیم جامپی کوچولو
امیرجان دمت گرم الان با سعید وعلی نیک پی حرف زدم خیلی خوشحال شدم
لطفاَ تلفن عباس...برات مرباست را برام بفرستید
سلام من نوکر تمامی بچه ها هستم میدونم مشکل از من بود و از بچه ها سراغی نگرفتم توی این مدت ولی الان خیلی خوشحالم که دوباره میبینمتون در ضمن من فقط وبسایت رو راه انداختم ولی اصل کار رو شما دوستان انجام دادید اول ممنون از شهاب و سعید به خاطر دلگرمی که دادند و دوم یه تشکر ویژه از محمد داربر به خاطر تلفن هایی که در اختیارم گذاشت تا خبر رسونی کنیم هنوز هم خیلی از بچه ها هستند که یا آدرس رو نمیدونن یا مایل به ارتباط نیستند همچنان منتظرشون هستیم انشالله هر جا که هستند خدا پشت و پناهشون باشه ولی یه سر به وبسایت بزنن یه پیغام بگذارن تا از حالشون با خبر بشیم شماره تماستون رو هم اگر خواستید توی وبسایت ذکر کنید و اگر هم نخواستید به من لطف کنید تا به دوستان دیگه اس ام اس کنم دوستانی هم که از اس ام اس های من شاکی هستند لطف کنن به من اطلاع بدن تا شماره شون رو از لیست پیام رسانی حذف کنم مخلص همگی جامپی کوچولو
سلام عزیزان
بابا تا حالا کجا بودید رضا جان امامی و دوست عزیز گلم هادی جان نبوی و تاج سرم علی آقای نیک پی چقدر امشب خوشحالم. امیر جان واقعا ترکوندی دمت گرم. اصلا باورم نمی شه از سال74 تا الان 17 سال بی خبری و یکدفعه...
همه چیز مثل رویا می مونه صورت تک تکتون رو می بوسم و اشاره های کوتاهی که به خاطرات گذشته می کنیدهمه چیز دوباره در ذهن جرقه می زنه و یادآوری می شه.
امیدارم در این سالهای باقیمانده عمر دیگه از هم بی خبر نمونیم و قدر دوستیهامون رو بیشتر بدونیم . جوانی تکرار شدنی نیست ولی خاطراتش تو ذهن جاودانه می شه. به امید دیدار هر چه زودتر
هله هله ولک رضا امامییییییییییی یه بوس بده بینوم بچه آبادان بابا دمت گرم ما رو هم تحویل بگیر ای جووونم ما که 09168037344 عزیز چه میکنه ؟ وزیری چیزی نشدید که پارتی ما بشید ؟
سلام بچه ها چطورید با دیدن عکسها من واقعا شوکه شدم شاید منو یادنون نیاد من رضا امامی هستم از آبادان با عزیز کاردان و بقسه بچه ها شهاب کجایی خوبی . امیر جامعی تو چطوری از علی صباح چه خبر اینقدر خاطره و حرف دارم که نمیدونم چی بگم لطفا با من هم در تماس باشید . با تشکر از محمد رضا داربر برای معرفی سایت
یادش به خیر ایستگاه سربندر چه حالی داشتیم جمعه ها با قطار
شب میرسیدیم با وانت و مینی بوس میرفتیم ماهشهر بعد شام چی بود؟
پرچم
تازه پنیرش هم که پنیر نبود لا مصب
هی روزگار
شبا دمپایی بازی پرت میکردیم توی پنکه نصیب رکی که شد حتما قسمتش بوده
یه بار هم قاسمی رو زدیم فکر کردیم غلام درویشیه ملعبه
سلام هادی جان دمت گرم ما مخلصیم . تاج سری عزیزم
هادی جون من اگه محمد مراد زمانپور رو پیدا میکنی شماره منو بهش بده دلم براش تنگ شده
در ضمن ساعت خاموشیه سر و صدا کنی میفرستمت سر پرستی
مخلصیم
جامپی کوچولو
salam bacheha.az vaghti amir be man zang zad va goft in sayto dorost karde,ghalbam be tapesh oftad.ertbate mojadad ba dostane khobi k bashon zendegi kardi,va hezaran khatere azashon dari ,mesle ye shok mimone.va man emroz be mani vaghei shoke shodam.hamatono dost darammmmmmmmmmm(shahab,amir ,saeid,mamad.......)
سلام
آره یه سری کار هست باید ok بشه
سلام.
دوستان عزیز با توجه باینکه از روز سه شنبه پنجم اردیبهشت تا جمعه هشتم اردیبهشت انشاالله نایب الزیاره شما خدمت آقا امام رضا هستم احتمالا در این چهار روز اینترنت در دسترس ندارم. لذا پس از مراجعت پیامهای شما رو می خونم امیدوارم تا روز شنبه که برگردم عده زیادی از دوستان به سایت مراجعه کرده باشند. امیر جان قرار بود امشب تو سایت تغییرات بدی ولی ظاهرا زودتر شروع کردی.
خب خوب دار جمعمون جور میشه هادی نبوی هم احتمالا میاد
عمو ممد من بچه تهرانم دیگه از کلمات رکیک همشهریهات برا صدا کردم استفاده نکن
بچه ها سلام.
خیلی جالبه صبح به علی نیک پی زنگ زدم که بیاد تو سایت بنده خدا کلی هم خوشحال شد ولی یادم رفت شماره موبایلم رو بهش بدم. البته من شمارش رو دارم ولی اون شماره من رو نداره. چه حالی میده
شهاب کویو نمبینومد
سلام علی خیلی خوشحال شدم کجایی بابا رفتی پشت سرت رونگاه نکردی شماره تلفنم رااز امیر بگیر
نریز نیک پی ... سرد
یادت هست
من ناحیه 3 اهوازم
به به سلام علی نیک پی چه عجب بابا رفتی تهران یادی از ما نکردی وولک خوش اومدی مخلصیم جامپی کوچولو
با سلام خدمت بچه های قدیمی دوران تحصیل دانشسرای امام صادق(ع) نیک پی هستم درود برشما
سلام مثل اینکه قسمت نظرات مشکلی داره چک میکنم بعد به دوستان خبر میدم
ای دوست ماهمانیم که بایاد تومستیم هنوز ا زدوری توجام بدستیم هنوز
درخلوت خود بیادماباش
که ما درخلوت خود به یادتوهستیم هنوز
ممنون از لطفت داربر جان دستت درد نکنه ایول داری
سلام تا الان پیشوا داربر خجسته ایمان نجف سیامک سعیدی سعید موحد رو خبر کردیم یه سر هم علی نیک پی رو بیارید
سلام به ایمان ورضا امامی ورضا صفائیان هم خبر دادم دیگه خودشونو مرامشون
سلام یه چیزی یادم اومد که بچه ها میخوندن : دانشسرا درس میخونم خدمت دوران میکنم بکنم یا نکنم بیکار میمونم قدر خونه ی بابامو حالا میدونم غذای هر روزمون نون و پنیر و عدس ه بخورم یا نخورم گرسنه میمونم قدر آش ه نه نمو حالا میدونم حقوق هر ماهمون سه هزار و صد تومن ه بگیرم یا نگیرم بی پول میمونم قدر جیب بابا رو حالا میدونم یادش به خیر وقت حقوق میرفتیم بانک ملی ماهشهر با سه هزار تومن چه حالی میکردیم میرفتیم اون دوتا پاساژ ماهشهر صنعتی پشت ویترین به والکمن و ضبط صوت و اینا با حسرت نگاه میکردیم یاد شعر یار دبستانی من با منو همراه منی که هر روز سرپرست پشت بلندگو میگذاشت به خیر
سلام به بچه ها آقا یه تشکر ویژه از ممد داربر به خاطر همکاریش شماره چند تا از دوستان رو فرستاد که براشون اس ام اس دعوت نامه فرستادم اگر دوستان اومدن و مایل بودن شماره شون رو در اختیارتون میگزارم و اگرم خواست سکرت باشه که بازم مشکلی نیست قدمشون رو چشم بازم ممنون از شهاب و داربر و سعید موحد واسه فعالیت و همکاری مرسی مخلصیم جامپی کوچولو
سلام.
ممد جان خوب اشاره ای کردی. من حمومیه رو یادم رفته بود فردا بهش می زنم بیاد تو سایت . فقط لطفا یه کم پاستوریزه نر مطلب بنویس
سلام آقا به بچه های ددنشسرایی شهرهای دیگه هم خبر بدید بیان پیش ما من خودم وبلاگ و وبسایت براشون تهیه میکنم اگر هم خواستن خودم آموزششون میدم حیف واقعا توی این سالهای گذشته قشر دانشسرایی که خود سیستم انقدر بودجه داده و انقدر هزینه کرده برای آموزش بعد حالا شدیم قشر مظلوم آموزش و پرورش هر ارگان و سازمانی رو ببینی یه وبسایت داره ما نداشته باشیم؟ انشالله وبسایتمون رسمی بشه با مجوز آموزش و پرورش که محل پاسخگویی و رفع مشکل بچه ها باشه در کنارش هم این چند تا وبسایت رو دست بگیریم و با هم در ارتباط باشیم
:)) آره واقعا دنیایی بود من یادمه سحری برنج و ترشی میداد آخ این معده من از همون وقت داغونه یادش به خیر یه شب ماه رمضون نگهبان شب بودم , قبل از من یادم نیست کی بود که اومد نیم ساعت زود بیدارم کرد خودش رفت خوابید منم تنهایی موندم بعد از من نوبت ممد خجسته بود هر چی خواستم بیدارش کنم بیدار نشد منم حوصله ام سر رفت ساعت نماز خونه و ساعت خودم رو بردم جلو و رفتم همه رو بیدار کردم و آخر سر رفتم سرپرستی و آتش پرور رو بیدار کردم همه خوابالو رفتن آشپز خونه دیدن آشپز هنوز خوابه اون شب خیلی حال کردم
بچه هاماه رمضان یادتون هست سحری چه حالی می داد خورشت سبزی , ته دیگ اضافه و...راستی یکی از بچه ها هرروز سحر می رفت حموم میدونیت کی بود.
یک بود که ته دیگ اضافه می گرفت که اسمش روهم گذاشته بودیم فلانی ته دیگ اضافه .
سلام من از سیامک سعیدی شنیده بودم راستی یه مدت پیش ممد ایگدر نژاد رو دیدم یاد گذشته ها افتادم , بعضی ها رو که کلا از یاد بردیم مثل علی عبیداوی صادق جلالی و بقیه دوست دارم علیرضا حمید و هادی خالدی و فخری و مهدی رو ببینم نمیدونم غلام درویشی کجاست ملعبه مگر سعید موحد خبرشون کنه ببینیمشون